عاشقانه ها

۱ شهریور ۱۳۹۸

یخ درون

تنهایم وغمگین..چون شما چون او وچون همه سردم است واز درون دارم یخ میزنم…. نه …سالهاست یخ زده ام .سالهاست چشمان شیشه ایم را به فضا میدوزم به دور ..به نزدیک ..وبه نقطه ای در دیوار […]
۱ شهریور ۱۳۹۸

طعم شیرین عشق

تمام قاصدک ها، بوی تو را می دهند می دانم آمدنت نزدیک است ایستگاه قطار را گل پوش کرده ام راستی ساعت چند می رسی؟ به ابرها بگویم همان موقع ببارند.. بوسیدنت زیر باران طعمِ شیرینِ […]
۱ شهریور ۱۳۹۸

دستت را بمن بده

دستت را به من بده و پوست لطیف وسپید ساعد و بازویت را تا با هم از رود عشق بگذریم، گم شویم در جنگل پلکهای درخشان از مهر و برانیم در دریای بیکران دوستت دارم من […]
۲۰ اسفند ۱۳۹۷

زن جنس عجیبی ست

زن زن طراوت زندگییست زن جنس عجیبی ست چشم هایش را که می بندی ؛ دید دلش بیشتر میشود !دلش را که می شکنی ؛   باران لطافت..از چشم هایش سرازیر،میشه انگاردرست شده تا روی عشق […]
۲۰ اسفند ۱۳۹۷

با هم از رود عشق بگذریم،

دستت را به من بده و پوست لطیف وسپید ساعد و بازویت را تا با هم از رود عشق بگذریم، گم شویم در جنگل پلکهای درخشان از مهر و برانیم در دریای بیکران دوستت دارم من […]
۲۰ اسفند ۱۳۹۷

دیدار ساده

دوست نازنین من من بر این باورم که هنوز هم یک دیدار ساده  می تواند سر آغاز پرسه ای غریب در کوچه باغ باران باشد هنوز هم میتوان بوی مهربانی را که مسافرت کرده در خیابانهای […]
۱۹ آذر ۱۳۹۷

تنها بیا….می بینی من تنهایم

تنها بیا می بینی من تنهایم ومنتظر همراهت بیاورابرها را باران را وعشق را کویرتشنه است نه پرنده حوصله پروازدارد و نه شترها نای دویدن در انتهای سراب مارها می خزند بر اندام مرگ مرگ دوری […]
۱۹ آذر ۱۳۹۷

از من مگریز مهربان

 از من مگریز مهربان  که دریا دریا تنهایم.. وساحل ساحل در پی تو می گردم .. در دریای محبت به جستجوی دری شاهوار چون تو بودم پس اینک که یافتم • بکنارم بنشین ومرا به شط […]