۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۳

دمی دیگر با حضرت مولانا

بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو بیزار شو بیزار شو وز خویش هم بیزار شو در مصر ما یك احمقی نك می‌فروشد یوسفی باور نمی‌داری مرا اینك سوی بازار شو بی‌چون تو […]
۶ فروردین ۱۳۹۳

دمی دیگر با حضرت مولانا

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنمتو کعبه‌ای هر جا روم قصد مقامت می کنمهر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظریشب خانه روشن می شود چون یاد […]
۸ اسفند ۱۳۹۲

دمی با حضرت مولانا

به میان دل خیال مه دلگشا درآمد چو نه راه بود و نی در عجب از کجا درآمد بت و بت پرست و مؤمن همه در سجود رفتند چو بدان جمال و خوبی بت خوش […]
۲۳ آذر ۱۳۹۲

ساقی

ساقیا بی‌گه رسیدی می بده مردانه باشساقی دیوانگانی همچو می دیوانه باشسر به سر پر کن قدح را موی را گنجا مدهوان کز این میدان بترسد گو برو در خانه باشچون ز خود بیگانه گشتی […]
۱۰ آبان ۱۳۹۲

ساقی مستان

ازمن ای ساقی مردان ..نفسی روی مگرداندل من مشکن اگر نه قدح وشیشه شکستمقدحی بود بدستم…بفکندم ….بشکستمکف صد پای برهنه..من از ان شیشه شکستمتو بدان شیشه پرستی که..زشیشه.ست شرابتمی من نیست زشیره..زچه رو شیشه پرستمحضرت […]
۲۸ مهر ۱۳۹۲

طواف

طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردمنه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می گردممثال باغبانانم نهاده بیل بر گردنبرای خوشه خرما به گرد خار می گردمنه آن خرما که چون خوردی شود بلغم کند […]
۱۱ مهر ۱۳۹۲

زندگی

زندگی زیباست چشمی باز کن                               گردشی در کوچه باغ راز کن هر که چشمش در تماشا نقش بست                             عینک بد بینی خود را شکست علت عاشق ز علت ها جداست                                 عشق اُستُر […]