۹ آذر ۱۳۹۶

همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی

این غزل شور انگیز حضرت مولانا سراپا وجد است ورقص است وامید وعشق هرچند بار خواندم بیشتر لذت بردم وبرقص امدم ————————————– همه چون ذره روزن ز غمت گشته هواییهمه دردی کش و شادان که […]
۲۲ دی ۱۳۹۵

خیمه بزن بر قلب من

خیمه بزن بر قلب من , صاحب این خانه توییمستم کن از جام لبت , ساقی و پیمانه تویی آغوش سردم را ببین , محتاج دوزخ توامروشن نما چشم دلم , خورشید کاشانه تویی بر […]
۵ خرداد ۱۳۹۵

عاشقان مستنـــد و ما دیوانه ایـــم…….

عاشقان مستنـــد و ما دیوانه ایـــم…….عارفـــان شمعنـــد و ما پروانه ایـم…….چون ندارم بـا خلایق الفتـــــی…….خلق پندارنـــد ما دیو انــه ایم……..ما ز عقل خویشتــــــن بیگانه ایـــــم……لاجــــرم دردی کش میخانـــه ایـــم……در ازل دادنـــد چون جــام الست……..تا ابــد […]
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵

ساربانا ! اشتران بين

ساربانا ! اشتران بين سر به سر قطّار مستمیر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست باغبانا رعد مطرب……. ابر ساقی گشت و شد؛ باغ مست و راغ مست و غنچه مست و […]
۲۰ مرداد ۱۳۹۴

کجاست؟

آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟                           وآنکه بیرون کند از جان و دلم دست کجاست؟ وآنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم                           وآنکه سوگند من و توبه ام اشکست کجاست؟ وآنکه جان‌ها […]
۲۱ تیر ۱۳۹۴

به رقص آ

آمد بهار جان‌ها ای شاخ تر به رقص آ چون یوسف اندرآمد مصر و شکر به رقص آ ای شاه عشق پرور مانند شیر مادر ای شیرجوش دررو جان پدر به رقص آ چوگان زلف […]
۱۴ تیر ۱۳۹۴

ز پیمانه ننوشید

گویند ز پیمانه ننوشید ، حرام استهر کس که بنوشد به سر دار مقام است ما دوش به میخانه ی عشّاق برفتیمدیدیم که مستی همه را کیش و مرام استگفتیم به پیمانه چه دارید که […]
۱۶ خرداد ۱۳۹۴

مستی ما، مستی از هر جام نیست…

مستی ما، مستی از هر جام نیست…مست گشتن ، کار هر بد نام نیست! ما ز جام دوست، مستی میکنیم…خویش را فارغ ز هستی میکنیم! می ، پلیدی را ز سر بیرون کند…عشق را در […]
۲۷ اسفند ۱۳۹۳

نوروز بمانید که ایّام شمایید!

نوروز بمانید که ایّام شمایید!آغاز شمایید و سرانجام شمایید!آن صبح نخستین بهاری که ز شادیمی آورد از چلچله پیغام، شمایید!آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیارآن گنبد گردننده ی آرام شمایید!خورشید گر از بام فلک […]
۲۶ اسفند ۱۳۹۳

نوروز

نوروز بمانید که ایّام شمایید!آغاز شمایید و سرانجام شمایید!آن صبح نخستین بهاری که ز شادیمی آورد از چلچله پیغام، شمایید!آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیارآن گنبد گردننده ی آرام شمایید!خورشید گر از بام فلک […]
۹ بهمن ۱۳۹۳

بیدار شو..بیدار شو

بیدار شو..بیدار شو..هین رفت شب …بیدار شوبیزار شو .بیزار شو …وزخویش هم بیزار شو…مشنو تو هر مکر وفسون ..خون را چرا شوئی بخونهمچون قدح شو سرنگون..وانگاه دردی خواه شوبی‌چون تو را بی‌چون کند روی تو […]
۶ تیر ۱۳۹۳

دمی با مولانا 3

مسلمانان چه حال است این , ز کار خویش حیرانم !نه راه شرع می پویم , نه کافر , نه مسلمانمبرو زاهد , مگو ما را , به راه شرع و دین بازآکه من مست […]