‫من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم‬

شستم ز می‌در پای خم،
۶ بهمن ۱۳۹۳
ابو سعید ابوالخیر
۶ بهمن ۱۳۹۳

‫من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم‬

‫من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم‬
‫لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم‬

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو‬
‫که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم‬

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس‬
‫که دراز است ره مقصد و من نوسفرم‬

ای نسیم سحری بندگی من برسان‬
‫که فراموش مکن وقت دعای سحرم‬

خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار‬
‫و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم‬

حافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل‬
‫دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورم‬

پایه نظم بلند است و جهان گیر بگو‬
‫تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم‬

خواجه حافظ شیرازی

hafezieh-24b

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *