زندگی2
۲۲ مرداد ۱۳۹۴
مستم و ميخانه پرستم…
۲۲ مرداد ۱۳۹۴

مست میخانه

مست میخانه نبودم تو خرابم کردي

یار پیمانه نبودم تو شرابم کردي

جرعه ای از می عشق تو شبی نوشیدم

noosh

رز ِ دردانه نبودم می نابم کردي

بهر دیدار تو گفتم که برانداز نقاب

من که بیگانه نبودم که جوابم کردي

سوختم در غم عشقت ز تمنای وصال

من که پروانه نبودم که عذابم کردي

گشتم آواره کویت صنما! چون مجنون

گرچه افسانه نبودم تو سرابم کردي

شده ام گوهر یکتا صنم  ِ قبله نما!

من که دیوانه نبودم که خطابم کردي …

به یکی غمزه دلم بردی و خوابم کردی

باغت آباد! زدی خانه خرابم کردی

همچو موج آمدم و وای! که بر ساحل درد

`v,dc 139122 (1)

چون حباب لب ِ شط ٬نقش بر آبم کردی

دردم این است که در عرصه ی شطرنجی عشق

مات ِچشمت شدم و دیوانه خطابم کردی !
??????

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *