نذر کرده ام
۲۸ تیر ۱۳۹۴
از گوشه بامی که پریدیم،
۲۸ تیر ۱۳۹۴

محبوبه شب

ماه تابید و چو دید آن همه خاموش مرا
نرم بازآمد و بگرفت در آغوش مرا

75969_(720x480)

گفت:« خاموش درین جا چه نشستی؟» گفتم:
بوی « محبوبه شب » می برَد از هوش مرا

بوی محبوبه شب، بوی جنون پرور عشق
وه، چه جادوست که از هوش بَرَد هوش مرا

بوی محبوبه شب، نغمه چنگی ست لطیف
که ز افلاک کند زمزمه در گوش مرا

2866_resize

بوی محبوبه شب همچو شرابی گیراست
مست و شیدا کند این جام پر از نوش مرا

بوی محبوبه شب جلوه جادویی اوست
آنکه کرده است به یکباره فراموش مرا

فریدون مشیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *