گرمی نگاه
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴
در حیرتم ،…
۴ اردیبهشت ۱۳۹۴

شکوه چشمان تندیس وارت

مگذار شکوه چشمان تندیس وارت
یا عطر گل سرخی شبانه
با نفست بر گونه ام می نشیند از دست بدهم
می ترسم از تنها بودن در این ساحل
چونان درختی بی بار
سوخته در حسرت گل برگ جوانی
که گرمایش بخشد
اگر گنج ناپدید منی
اگر زخم دریده یا صلیب گور منی
اگر من یه سگم تو تنها صاحبمی
مگذار شاخه یی که از رود تو بر گرفته ام
و برگ های پاییزی اندوه بر ان نشانده ام را
از دست بدهم
فدریکو گارسیا لورکا

10526006_631823863580468_4870298717671095481_n

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *