دنگ..،دنگ..
۱۰ مرداد ۱۳۹۴
باز باران
۱۰ مرداد ۱۳۹۴

خدا بود ..خدا

مي روييد. در جنگل ،

11 (4)
سبزه ..به طراوت دل من
خاموشي شب رويا بود.
رویائی از عشق ..وبوسه نیمه تمام بر لبانی مرطوب
ویا دست دعائی بسوی اسمان

2 (2)
شبنم بر جا بود.با
نوازشی عاشقانه بر چهره گل
درها باز، چشم تماشا باز، چشم تماشاتر، و خدا در هر .جا ..در هر جا ..
آيا بود؟
خورشيدي در هر مشت: بام نگه بالا بود.
مي بوييد.
گل وا بود؟ بوييدن بي ما بود:

22094_695458667251502_1489199143665688061_n
زيبا بود.
تنهايي ، تنها بود…وما ..ما بودیم
نا پيدا، پيدا بود.
“او” آنجا، آنجا بود.
من ..وخدا ..خدا ..ومن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *